یک عاشقانه ساده
عشق ماندگار نیست ولی... ماندگار عشق است
|
||
گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و برمی گشت ! پرسیدند : چه می کنی ؟ پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم ! گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است ! و این آب فایده ای ندارد ! گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟ پاسخ میدم : هر آنچه ازمن بر می آمد!دوستی نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب ، اگر گم شد نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() |
||
![]() |